jalalpor copy

در بازار بین‌المللی در عرصه صادرات غیرنفتی، ایران را با پسته و فرش می‌شناسند. با وجود آنکه این دو حوزه به عنوان برند ایرانی معروف شدند؛ اما در مواجهه با رقبای بین‌المللی با مشکلات زیادی روبه‌رو هستند. به بهانه برگزاری نمایشگاه ایران اکسپو 2024 به مرور سابقه صادراتی پسته ایرانی و سهم‌گیری‌اش از بازار بین‌المللی و مواجهه‌اش با مهم‌ترین رقیب غربی یعنی آمریکا پرداخته شده است.

تاریخ پسته

پسته از قدیمی‌ترین درختان شناخته شده است. در جایی گفته شده، پسته جزو میوه‌های بهشتی بوده که همراه حضرت آدم به زمین آمده است. خاستگاه پسته در ایران خراسان است، اما جایی که پسته ایران را مشهور کرده، پسته استان کرمان با محور شهر رفسنجان بوده است. پسته در دهه‌های قبل به صورت طبیعی و وحشی در بسیاری از نقاط ایران، از درخت بَنِه (پسته کوهی با نام علمی Pistacia atlantica) به عنوان درختی از سرده پسته و به اصطلاح مادر درخت پسته، حاصل می‌شود. پسته امروزی از اوایل دهه 1340 ه.ش به‌خصوص در استان کرمان و با محور شهرستان رفسنجان رشد و توسعه یافت. در آن دهه و بعد از آن، باغ‌های فراوانی در استان کرمان ایجاد شد.

 قبل از این زمان، بسیاری از دشت‌های استان کرمان به پنبه‌کاری اختصاص داشت که بخشی از آن پنبه‌ها به کشورهای شرقی ارسال و بخشی هم به اتحاد جماهیر شوروی صادر می‌شد. بعد از اینکه قیمت جهانی پنبه به شدت اُفت پیدا کرد و تولید آن در استان کرمان از لحاظ اقتصادی به صرفه و صلاح نشد، به تدریج تعدادی از کشاورزان و آنهایی که در زمینه کشاورزی سبقه‌ای داشتند، به این نتیجه رسیدند که اگر می‌خواهند در درازمدت محصول و ثمردهی داشته باشند، بهتر است به جای کشت محصول زراعی به کشت محصول باغی روی بیاورند. در همان ابتدا، برخی محصول‌های باغی همچون شلیل، هلو، زردآلو، گلابی و انار مدنظر قرار گرفته شد. در همان زمان، تاجر بزرگی که از یزد به کرمان مهاجرت کرده بود (غلامرضا آگاه)، بحث کشت پسته و باغ‌های پسته در استان کرمان را مطرح می‌کند.

 پس پیشینه نخستین پسته‌کاران استان کرمان به یزدی‌ها برمی‌گردد (استان یزد اکنون همجوار استان کرمان و زمانی جزو استان کرمان بود و به استان هشت معروف بوده است) که باغ‌ریزی پسته را به کرمانی‌ها در دشت‌های استان کرمان توصیه کردند. در دهه 1340 ه.ش نخستین جایگزینی محصول انجام می‌شود و بعضی از کشاورزانی که دشت‌های پنبه‌کاری داشتند، شروع به کشت دانه پسته می‌کنند. به این ترتیب کشاورزان کرمانی دانه پسته را که پسته بادامی کشیده و مادر پسته نامیده می‌شود، در زمین فروکرده و بعد از یک سال، نخستین جوانه‌ها بیرون می‌آمد. بعد از 8 تا 10 سال این نهال به درختچه‌ای تبدیل می‌شد. در سال‌های پنجم و ششم پیوند مربوطه روی پسته قرار می‌گرفت که در آن زمان محدود بود و بیشترین میزان به پسته فندقی و اوحدی اختصاص داشت. به تدریج واریته‌های دیگری همچون کله‌قوچی، اکبری، احمدآقایی و ممتاز نیز باب شد. در سال‌های ششم، هفتم و هشتم روی درخت پسته پیوند می‌زنند و از سال‌های هشتم، نهم و دهم نخستین محصول‌های باغ پسته به ثمر می‌رسید. معمولاً در باغ‌های پسته تا سال‌های چهاردهم هزینه‌ها و درآمدها به‌گونه‌ای نبود که بتواند پاسخگوی کشاورز باشد اما از سال‌های چهاردهم به بعد باغدار به سود می‌رسید. در سال‌های بیستم تا بیست‌وپنجم محصول باغدار به اوج و سودش نیز به نقطه مطلوب می‌رسد. پسته، درختِ پُرعمری است ولی باغداران در سال‌های بالاتر عمرش (در 40 تا 60سالگی درخت) درخت پسته را جوان و به اصطلاح زبان عامیانه، سربر می‌کنند. در میانه عمر پسته با استفاده از تنه درخت، پیوند جدید می‌زنند و دوباره درخت جدیدی برای سال‌های متمادی دارند. در اوایل دهه 1340 و 1350 ه.ش و تا دهه‌های 1360 و 1370 ه.ش بیشترین پیوندزنی برای پسته فندقی که همان پسته اوحدی بوده، انجام شد اما دهه‌های 1380 و 1390 ه.ش پیوندزنی واریته‌های دیگر شکل گرفت؛ به این ترتیب در شرایطی که بیشترین پیوندزنی برای پسته فندقی و کله قوچی بود اما بعد از مدتی پیوندزنی‌ها بیشتر به پسته احمدآقایی و اکبری متمایل می‌شود. نکته مهم اینجاست که از دهه‌های 1340 تا 1350 ه.ش به میزانی که باغداران می‌توانستند باغ‌ریزی کردند.

در اواخر دهه 1340 ه.ش و اوایل دهه 1350 ه.ش در استان کرمان و دشت‌های این استان (کرمان و زرند) باغ‌های پسته با آب قنات و روان‌رودها گسترش یافت اما با ورود نخستین موتورپمپ‌ها که انگلیسی بودند و توسط تجار کرمانی وارد می‌شدند، عملاً استفاده از آب‌های زیرزمینی برای آبیاری و آب‌دهی باغ‌های پسته باب شد و این روند به سرعت ادامه یافت.

 در ابتدای کار، با حفر چاه 50 تا 70متری به وسیله همین موتورهای پمپ، آب به راحتی در دسترس و کار به شدت آسان شده بود. قیمت انرژی در ایران چه قبل از انقلاب سال 1357 و چه بعد از آن، همواره ارزان و در دسترس بود. در آن زمان، موتورپمپ‌ها برای باغداران صرفه اقتصادی داشت. تا اواخر دهه 1340 ه.ش نسبت به استفاده از موتورپمپ‌ها و محدودیت برای حفر چاه سخت‌گیری نمی‌شد. بعد از نتایج مطالعات یک هیات کارشناسی، اوضاع تغییر کرد. یک هیات کارشناسی اسرائیلی در رابطه با بررسی آب‌های زیرزمینی در ایران در سال 1352 وارد کشورمان شدند و روی دشت‌های ایران مطالعاتشان را شروع کردند. نتایج این مطالعات کارشناسی در سال‌های بعد (1354 ه.ش) نشان داد دشت‌های استان کرمان (به‌خصوص دشت‌های شهرستان رفسنجان) دشت‌های ممنوعه‌ای برای استفاده از آب‌های زیرزمینی هستند. به این ترتیب متناسب با این مطالعات و با توجه به شرایط آب‌های زیرزمینی در این دشت‌ها، حفر چاه در استان کرمان ممنوع اعلام شد. به همین دلیل تا سال 1357 ه.ش میزان محدودی از باغ‌های پسته در کرمان وجود داشت که بخشی از طریق قنات‌ها و بخشی هم از طریق حفر چاه‌های مجاز آبرسانی می‌شد و محصول آنها به مصرف داخل می‌رسید ولی عمده آن به آمریکا صادر می‌شد. اگرچه باغ‌های پسته در این سال‌ها محدود و اندک بود اما بهترین خریداران پسته ایرانی در آن سال‌ها، آمریکایی‌ها بودند. در سال 1357 ه.ش با تغییرات در نظام سیاسی کشور و بالطبع در بدنه بسیاری از وزارتخانه‌ها از جمله وزارت نیرو و سازمان‌های منطقه‌ای آب، بدون اطلاع و بررسی کارشناسی از نتایج مطالعات قبلی، اعلام شد، دلیل اصلی ممنوعیت حفر چاه در دشت‌های کرمان این بوده که غربی‌ها نمی‌خواهند کشاورزی در ایران رونق بگیرد و به همین دلیل ممنوعیت حفر چاه برداشته شد. تا جایی که نه‌تنها پروانه مجاز برای حفر چاه به باغداران داده می‌شد، بلکه با مشارکت هر 10 نفر از دیپلمه‌های آن زمان، مجوز حفر یک حلقه چاه نیز صادر می‌شد. به این ترتیب تعداد این چاه‌ها در اوایل سال‌های انقلاب (سال‌های 1357 تا 1359 ه.ش) که به «چاه‌های دیپلمه‌ها» مشهور شد، به سرعت رشد پیدا کرد و چند برابر شد و به تناسب آن نیز باغ‌ریزی پسته هم توسعه یافت. از سال‌های ابتدایی دهه 60 به تدریج اوضاع به روال قبل برگشت و روال حفر چاه در سال‌های 1364 و 1365 ه.ش متوقف شد. با این وصف در همان سال‌های ابتدایی انقلاب، چاه‌های زیادی حفر شد و باغ‌های پسته زیادی زیر کشت رفت؛ به‌طوری ‌که باغ‌های زیر کشت پسته در استان کرمان در اواخر دهه 1360 ه.ش به حدود 180 تا 200 هزار هکتار رسید، در حالی که قبل از انقلاب، این میزان بسیار کم و محدود بود.

آغاز صادرات

با تصمیم‌های اوایل انقلاب مبنی بر صدور مجوز حفر چاه‌های مجاز توسط سازمان‌های آب منطقه‌ای و حتی حفر چاه‌های غیرمجاز و کم شدن محدودیت‌های مربوط به زیرکشت بودن باغ‌های پسته در اواخر دهه 1360 ه.ش و اوایل دهه 1370 ه.ش محصول فراوانی که به بار نشسته بود، وارد بازارها شد. در همان سال‌ها شرکت تعاونی پسته که پایه‌گذاری آن به قبل از انقلاب سال 1357 برمی‌گردد، همگام با صادرکنندگان محصول با بازاریابی و بررسی اهداف صادراتی، اروپا را مقصد صادراتی قرار داد.

ممنوعیت صادرات پسته ایرانی به آمریکا

صادرات پسته ایران به آمریکا از سال 1362 ه.ش به دلیل ادعای آمریکا مبنی بر دامپینگ پسته توسط ایران و به دنبال آن اعمال تحریم‌ها ممنوع شد که تا به امروز همین ممنوعیت ادامه دارد. در اوایل دهه 1370 ه.ش صادرکنندگان پسته، بازارهای اروپا را با دقت رصد و در این زمینه موفق عمل کردند.

سدی به نام آفلاتوکسین

سال‌های 1374 و 1375 ه.ش میزان صادرات پسته ایران به اروپا به اوج می‌رسد و از میزان 120 هزار تن محصول صادراتی در سال، 90 هزار تن آن روانه اروپا می‌شود.

در سال‌های 1374 و 1375 ه.ش کمیسیون مواد غذایی اروپا در نامه‌هایی به ایران خواستار کنترل و نظارت بیشتر کشورمان روی محصول پسته به دلیل وجود آلودگی پسته ایران به سمی به نام آفلاتوکسین شد. بعد از جریان دادگاه میکونوس آلمان در سال 1376 ه.ش، سخت‌گیری‌های اروپا شدت بیشتری به خود می‌گیرد و همین مسئله به یکباره دستاویزی می‌شود که در اواسط همین سال، ورود پسته ایرانی به اروپا ممنوع شود.

Untitled-1 copy

چین خریدار پسته ایرانی

این سال‌ها برای صنعت پسته ایرانی به عنوان نقطه عطف شناخته می‌شود. تجار و فعالان اقتصادی بیکار ننشستند و به سرعت چین به عنوان مقصد صادراتی جدید هدف‌گذاری می‌شود. در همان سال‌ها به تدریج استان‌های دیگری همچون استان‌های سه‌گانه خراسان (رضوی، شمالی و جنوبی)، یزد، فارس، سمنان، مرکزی، قزوین، قم، سیستان و بلوچستان روی به باغ‌ریزی پسته می‌آورند. این اتفاق باعث می‌شود تا 400 هزار هکتار باغ پسته در ایران به زیرکشت برود. اگرچه ممنوعیت  ورود پسته ایرانی به اروپا در سال 1377 ه.ش برداشته شد اما پسته ایرانی به دلیل جایگزینی مقاصد صادراتی، دیگر مانند سابق روانه اروپا نمی‌شد و در اوج آن به 30 هزار تن در سال می‌رسید.

این دهه (دهه 1370 ه.ش) برای پسته ایران دهه خوبی تلقی می‌شود و صادرات ایران به چین، اروپا و سایر کشورها باعث شد ایران همچنان در حوزه صادرات پسته بی‌رقیب بماند. در سال‌های دهه 1380 ه.ش آمریکا هم وارد بازار پسته می‌شود اما رقیب جدی به حساب نمی‌آید. ایران در این دهه صادرات پسته را به خاور دور، کشورهای همسایه عربی، روسیه و هند انجام می‌دهد و مشتریان خوبی جذب می‌کند. همت بلند تجار ایرانی باعث می‌شود پسته ایرانی روانه 70 کشور جهان شود و در آن سال‌ها محموله صادراتی نیست که روی زمین بماند.

چالش‌های پیش‌رو

در اواخر دهه 1380 ه.ش مشکل خشکسالی، کمبود آب و مسئله بهره‌وری باعث شکل‌گیری چالش‌های جدی پیش‌روی تولید شد. به این ترتیب عمق چاه‌های آب‌های زیرزمینی بیشتر شد و موتورهای پمپ برخلاف قبل، باید از عمق 200 تا 300متری، آب را به بیرون بکشند و همین امکان آب مناسب را محدود و صرفه اقتصادی را کم می‌کرد. آمریکایی‌ها در اواخر دهه 1380 ه.ش به صورت جدی‌تر در بازار پسته حضور پیدا کردند اما ایران در این سال‌ها همچنان قدرت نخست صادرات پسته در دنیا بود.

ورود آمریکا به بازار چین

در اوایل دهه 1390 ه.ش سهم ایران و آمریکا در بازار پسته تقریباً به صورت برابر درآمد، اما آمریکایی‌ها به سرعت بخشی از بازار چین و عمده بازار اروپا را در اختیار گرفتند. ایران همچنان بخشی از بازار چین و اروپا، هند، روسیه و کشورهای عربی را در دست دارد و البته مشتریان پسته ایرانی، خاص هستند، چرا که برای آن مشتریان طعم و مزه پسته ایرانی مهم است. آمریکا در این دهه (دهه 1390 ه.ش) سعی کرد با دراختیارگرفتن سهم بیشتر بازار، مسئله قیمت‌گذاری و ثبات فروش را در اختیار بگیرد. مزیت پسته آمریکایی یکدست و استاندارد بودن، ماندگاری بالای محصول، حمل‌ونقل و فروش آسان با توجه به ارتباطات سیاسی و بین‌الملل قوی این کشور با بیشتر کشورهای جهان است. به همین دلیل خریداران علاقه و انگیزه بیشتری برای خرید پسته آمریکایی دارند. در مقابل ایرانی‌ها با تحریم و محدودیت‌های شدید در فروش محصول مواجه‌اند. از سویی بی‌ثباتی اقتصادی در داخل، عدم ثبات قیمت ارز، محدودیت‌ها و ممنوعیت صادراتی، مشکلات حمل‌ونقل، پیمان‌سپاری ارزی، از همه مهم‌تر قیمت تمام‌شده بالا و بسیاری از دیگر مشکلات ریز و درشت باعث شده فروش پسته ایرانی بسیار سخت و محدود شود.

مزایای رقابتی پسته ایرانی

این نکته را نباید فراموش کرد که پسته ایرانی چهار مزیت نسبت به رقبای خود دارد. نخست اینکه، پسته ایرانی بسیار خوشمزه است. دوم اینکه، پسته ایرانی از نظر مغز بسیار باکیفیت‌تر نسبت به رقیب آمریکایی‌اش است؛ به‌طوری ‌که در هر کیلو پسته آمریکایی، 480 تا 490 گرم مغز هست اما در یک کیلو پسته ایرانی (از نوع خندان) 530 تا 540 گرم مغز هست. سوم اینکه، پسته ایرانی واریته‌های مختلف و متنوعی دارد که به 17 تا 18 نوع می‌رسد اما پسته آمریکایی تنها یک واریته دارد. چهارم اینکه، برشتگی پسته ایرانی به دلیل روغن زیاد تا 180 درجه سانتی‌گراد امکان‌پذیر است اما برشتگی پسته آمریکایی به دلیل خشک بودن تنها تا دمای 120 درجه سانتی‌گراد امکان‌پذیر است. پسته ایران از نظر بو دادن و برشتگی نسبت به پسته آمریکایی خوشمزه‌تر است و البته مصارف فراوانی هم دارد. با این اوصاف از اواخر دهه 1390 ه.ش، پسته آمریکایی در تولید از پسته ایرانی پیشی گرفت و به 280 هزار تن در سال رسید که این رقم برای ایران نزدیک 200 هزار تن است.

جاماندگی

در سال گذشته تولید پسته آمریکایی به بالای 600 هزار تن رسید و ما در همان محدوده 200 هزار تن قرار داریم. به دلیل سهم بیشتر آمریکایی‌ها در بازار پسته، آنان تصمیم‌گیر و تعیین‌کننده بازار پسته هستند. با وجود تغییر مقاصد صادراتی پسته ایران در پنج دهه گذشته از آمریکا به اروپا و بعد به چین، روسیه، هند و کشورهای عربی و داشتن مشتریان خاص، فضای تولید و صادرات پسته در کشورمان مطلوب نبوده است. این روایتی کوتاه و مجمل از تولد پسته ایرانی از دهه 40 تا الان بود که به آن پرداخته شد.

موانع پیش‌روی صنعت پسته

درباره موانع پیش‌روی در سه بخش تولید، فرآوری و صادرات صنعت پسته ایران باید تاکید کنم، در بخش تولید مسئله اساسی صنعت پسته، آب است. ما کمبود آب را به عنوان یکی از مشکلات تولید در همه استان‌ها داریم. در واقع مسئله آب به فاجعه‌ای تبدیل شده که نه‌تنها صنعت پسته ایران را تهدید می‌کند، بلکه حتی حوزه تمدنی استان‌ها را به مرز تهدید کشانده است. به دلیل کمبود آب، بسیاری از باغ‌های پسته ما بهره‌وری بسیار پایینی دارند. به‌طوری‌که زمانی به‌ازای هر هکتار باغ پسته، دو تن محصول برداشت می‌کردیم اما این عدد اکنون به متوسط 500 کیلوگرم رسیده است.

ما در صنعت پسته فکر آینده را نکردیم و میزان برداشت آب و توسعه باغ‌ریزی ما متناسب با ظرفیت‌ها نبوده است. دومین مسئله در بخش تولید، بحث خرده‌مالکی باغ‌های پسته است. نزدیک 85 درصد باغ‌های پسته به صورت خرده‌مالکی اداره می‌شود. در همان اوایل فعالیت انجمن ما در گزارشی بررسی کردیم که بیش از 85 درصد باغ‌های پسته با مالکیت زیر دو هکتار، کمتر از 15 درصد با مالکیت بالای دو هکتار و چیزی کمتر از پنج درصد از این 15 درصد با مالکیت بالای 20 هکتار اداره می‌شود. این بررسی آماری نشان می‌داد که در بخش تولید در شرایط خوبی قرار نداریم. با شرایط خرده‌مالکی، مصرف آب و نهاده‌ها برای تولید پسته بیشتر و بهره‌وری کمتر می‌شود. وضع خرده‌مالکی باعث می‌شود به دلیل عدم مدیریت متمرکز و صحیح، تسلطی روی روش‌های بهینه کاهش مصرف آب و مقابله با بلایای طبیعی نداشته باشیم.

در آمریکا به عنوان رقیب ما در بازار پسته، متوسط مالکیت باغ‌های پسته بیش از 100 هکتار است که در مقابل، وضع خرده‌مالکی باغ‌های پسته ایرانی، فعالیت را برای بخش تولید در کشورمان دشوار کرده است. سومین مسئله ما در بخش تولید، عدم مکانیزه بودن باغ‌های پسته در ایران و عدم استفاده از پایه و پیوندزنی کارشناسی‌شده است. باغ‌های پسته در ایران عمدتاً سنتی باغ‌ریزی می‌شوند و در بحث‌های فنی علمی مربوط به دوره داشت، نوع پایه و پیوندزنی علمی عقب مانده‌ایم و بهره‌وری ما در بخش تولید بسیار پایین بوده است. به همین دلیل است که از حداکثر 400 هزار هکتار زمین زیرکشت برای محصول پسته، تنها 200 هزار تن تولید پسته داریم که متوسط 500 کیلو در هر هکتار است. این وضعیت ما در مقایسه با آمریکا که هفت برابر ما در هکتار برداشت پسته دارد، گویای آن است که در زمینه بهره‌وری نمی‌توانیم با رقبایمان رقابت کنیم.

همه این مسائل باعث شده تا قیمت تمام‌شده پسته ما بالا باشد؛ که بزرگ‌ترین معضل و مشکل بخش تولید در صنعت پسته است. البته انجمن ملی پسته ایران در دهه 1380 ه.ش راهکارهای منطقی ارائه داد؛ در بسته پیشنهادی انجمن اعلام شد باغ‌های پسته از لحاظ کیفیت زمین، نهال، درخت، ثمردهی و بهره‌وری به سه دسته تقسیم شوند. بر این اساس آن باغ‌های با کیفیت زمین، نهال و درخت پایین را که بهره‌وری پایین‌تری هم دارند، از کار بیندازیم و به باغ‌های با کیفیت زمین، نهال و درخت بهتر، آب بیشتری بدهیم که به نقطه بهره‌وری بالاتری هم برسند. در آن بسته پیشنهادی تاکید شده بود که مسئله باغ‌ریزی پسته را به صورت یکپارچه و باروش‌های جدید مصرف آب در سایر استان‌هایی که پُرآب هستند و قابلیت‌های کشت محصول را دارند، تسری دهیم. مابه‌ازای آن، در راستای افزایش انگیزه باغداران، بسته‌های تشویقی ارائه دهیم. سخن ما بر این متکی بود که با توجه به اینکه صنعت پسته ایران ارزآوری یک میلیارد و 500 میلیون‌دلاری را با خود به همراه دارد و برای آن هزینه زیادی هم صرف شده، بهتر است تنها به استان کرمان متکی نباشد و با بهره‌گیری از روش‌های باغ‌ریزی علمی آن را به سایر استان‌هایی که امکان توسعه در آنجا وجود دارد هم گسترش دهد. متاسفانه هیچ یک از این پیشنهادها مورد استقبال قرار نگرفت و آن راهکارها هم مسکوت باقی ماند. در حال حاضر نیز باغ‌های پسته ما شرایط خوبی ندارند و باید باغ‌هایی با کیفیت زمین، نهال و درخت پایین‌تر را از آب بیندازیم و به باغ‌هایی با زمین، درخت و نهال باکیفیت، آب بیشتری برسانیم که بتوانیم میزان برداشت (در هر هکتار یا مترمکعب) بیشتری داشته باشیم.

ضرورت افزایش توان رقابتی

به این ترتیب با بهره‌وری بهتر، بتوانیم با پایین آوردن قیمت تمام‌شده، توان رقابتی خود را در بازارهای جهانی ارتقا دهیم. قیمت تمام‌شده کنونی پسته ایرانی 5/1 برابر رقیب مشابه آمریکایی‌اش است. با این اوصاف تنها به دلیل کیفیت و مزه پسته ایرانی می‌توانیم با رقیب آمریکایی رقابت کنیم، چرا که آمریکایی‌ها هم در بازار خوب عمل کردند و رقیب عاقلی برای ما بودند. البته در صورت تداوم افزایش سهم آمریکایی‌ها از بازار جهانی پسته و اشباع آن، پسته ایرانی به دلیل بهره‌وری پایین و قیمت تمام‌شده بالا به راحتی حذف خواهد شد و متاسفانه در این صورت امیدی نخواهد بود. در بخش فرآوری صنعت پسته مشکل جدی نداریم. در بخش آزمایشگاهی صنعت پسته درباره سموم آفلاتوکسین یا آزمایش‌های میکروبی شرایط خوبی داریم.

چالش سموم

چالش اصلی ما در بخش فرآوری، باقی‌مانده سموم در پسته است که چون باغ‌های ما خرده‌مالکی است و باغداران ما چندان کار علمی نمی‌کنند، همچنان استفاده از سموم غیرمجاز و استانداردنشده جزو مسائل اصلی ماست. البته امیدوارم پیگیری و نظارت بر سموم باقی‌مانده در صنعت پسته با آگاهی باغداران، تلاش‌های مستمر انجمن ملی پسته ایران و بخش ترویج و توسعه و مبارزه با آفات وزارت جهاد کشاورزی به صورت جدی‌تر دنبال شود. در بخش فرآوری در زمینه پایانه‌های ضبط پسته و ماشین‌آلات شرایطمان خوب است و نسبت به آمریکا به عنوان رقیبمان اگر جلوتر نباشیم، عقب‌تر هم نیستیم. با این اوصاف باید مقوله کنترل و نظارت بر سموم باقی‌مانده به شکل جدی‌تری پیگیری شود. در بخش صادرات صنعت پسته که توسط تجار و فعالان بخش خصوصی انجام می‌شود، مسئله اصلی ما تحریم‌ها و تیرگی روابط بین‌الملل است. بسیاری از کشورها نه امکان و نه علاقه‌ای برای کار با تجار ایرانی دارند. برخی معتقدند که اثر پیمان‌سپاری ارزی از تحریم‌ها روی کاهش توان صادراتی ما بیشتر است، اما به باور من به عنوان کسی که 40 سال در حوزه صادرات پسته فعال است، حتی در صورت حذف پیمان‌سپاری ارزی، ما به دلیل گستردگی و شدت تحریم‌ها و قیمت تمام‌شده بالا توان رقابت در بازارهای جهانی را نداریم. در زمینه فروش و حمل طولانی‌مدت پسته در کشتی‌ها و کانتینرها در حمل‌ونقل دریایی یا حمل‌ونقل زمینی مشکلات جدی داریم. ما بعضی اوقات راننده‌ای نداریم که ویزای کشورهای مقصد را داشته باشد و بتواند بارهای ما را برای مقاصد صادراتی‌مان حمل کند. از سویی هزینه حمل‌ونقل، کرایه، بارگیری در کشتی و آزمایش‌های متعدد روی محصول ایرانی در خارج از مرزها همسو با محدودیت‌ها و تحریم‌ها هزینه‌ها را چنان سنگین و بالا برده که شرایط را برای صادرات بسیار دشوار کرده است.

چالش تیرگی روابط بین‌المللی

این نکته را باید مورد تاکید قرار دهم که چالش اصلی ما در صادرات، تیرگی روابط ما با بسیاری از کشورهای جهان، عدم نفوذ در بازارهای آنها و اعمال تحریم‌هاست. پیمان‌سپاری ارزی از سال 1397 ه.ش بدون منطق خاصی به تصویب رسید و متاثر از قوانین آن و تفاوت دلار نیمایی و بازار آزاد، عملاً جلوی صادرات توسط صادرکننده واقعی گرفته شد. بعد از آن اتفاق بود که بسیاری از صادرکنندگان غیرواقعی قوانین کشور را دور زدند و به تدریج صادرات به کسانی سپرده شده که تعهد و تخصصی ندارند. مقوله پیمان‌سپاری ارزی به غیر از گرفتاری و بیرون کردن صادرکنندگان واقعی از بازارها، آورده‌ای برای ما نداشته است، اما متاسفانه گوش شنوایی برای شنیدن این صحبت‌ها و درددل‌ها نیست.

بالا بودن قیمت تمام‌شده

در بخش صادرات، قیمت تمام‌شده محصول پسته برای ما بالاست. به دلیل تغییر قوانین و عدم ثبات آن، محدودیت‌های اعمالی روی صادرکنندگان همچون مقوله پیمان‌سپاری ارزی، نرخ سود بالای بانکی و نوسان شدید نرخ ارز، ما در درازمدت نمی‌توانیم با مشتریانمان قرارداد ببندیم. این در حالی است که رقیب آمریکایی ما قراردادهای یک‌ساله و دوساله می‌بندد. ما حتی نمی‌توانیم برای یک ماه آینده قرارداد ببندیم. این مسئله البته در نظام سیاست‌گذاری و تصمیم‌گیری می‌تواند حل شود. با این اوصاف باید دست تولیدکننده و صادرکننده ایرانی را بوسید که با وجود همه این چالش‌ها با همت بالای خودشان، مشقت‌ها را به جان خریدند. صادرات صنعت پسته ایرانی با وجود همه این مشکلات، سالانه بیش از یک میلیارد دلار ارزآوری دارد و بالای 100 هزار شغل ایجاد کرده که متاثر از آن، خانوارهای زیادی به آن وابسته هستند. یادم می‌آید زمانی که همراه هیاتی به عنوان نایب رئیس اتاق بازرگانی ایران نزد آقای محمود احمدی‌نژاد، رئیس‌جمهور وقت رفتیم، ایشان گفت که در اجلاس کشورهای جنبش غیرمتعهدها از روسای 70 کشور پرسیدند که آنان ایران را با چه چیزی می‌شناسند که بیش نیمی از این روسای جمهور گفته بودند، ایران را با فرش و پسته می‌شناسند.

امید به رفع گره‌ها

تولیدکننده و صادرکننده پسته ایرانی به این سرزمین و این آب و خاک مدیون است و می‌خواهد دین خودش را به این کشور ادا کند. صادرات پسته با بهره‌وری بهتر و قیمت تمام‌شده کمتر، می‌تواند ارزآوری بهتری داشته باشد. متاسفانه تحریم‌ها و گرفتاری‌های داخلی و خارجی دست صادرکننده را بسته است. صنعت پسته ایران در چند دهه گذشته، 50 میلیارد دلار ارزآوری داشته است. اگرچه می‌دانیم که متناسب با صادرات پسته، خسارت‌هایی هم از منظر آب و انرژی ارزان وارد آمده است اما باغداران پسته در زمین‌های خشک استان کرمان محصولی را به دنیا معرفی کرده‌اند که در دنیا ممتاز است و سالانه بیش از یک میلیارد دلار برای کشور ارزآوری داشته است. امید است با رفع گره‌ها و حذف محدودیت‌های داخلی و خارجی، همچنین با آگاهی تولیدکنندگان و افزودن بهره‌وری، مسیر رشد و توسعه صنعت پسته در ایران بیش از پیش هموار شود.